میدان داران فرهنگ میدان داران فرهنگ پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:ویژه نامه هفته معلم, :: 15:21 :: نويسنده : سیدعلی حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم ویژه نامه هفته معلم (معلم اندیشه) مقام معلمْ مقام والایی است؛ مقامی است که بالاتر از مقام معلم نیست؛ مقامی است که خدای تبارک و تعالی از آن تعظیم فرموده است لکن مسئولیت بزرگ دارد، مسئولیت عظیم دارد. هر چه مقام بالاتر است مسئولیت بالاتر است. ( صحیفه امام ج 7 ص 162) واژه علم و معلم و شهید از کلمات مقدسی است که در هر فرهنگی ستوده و با ارزش است خصوصا در فرهنگ غنی اسلام که به قلم سوگند می خورد (ن والقم و مایسطرون) و پیامبرش با فرمان بخوان (اقرأ) مامور به رسالت می گردد. معلمان شهید در طول تاریخ تشیع ؛ عالمان و معلمان بزرگی در مکتب نورانی اسلام تربیت شده اند که هر یک به سهم خود به تبیین و ترویج اسلام راستین و دفاع از مکتب مظلوم اهل بیت پرداخته اند و در این راه جان و دل باخته و به دیدار حضرت حق بار یافته اند ؛ در بین اهل تحقیق برخی از این سیل خروشان بیشتر شهرت یافته اند ؛ همچون: محمد بن مکی، معروف به شهید اول شیخ زین الدین معروف به شهید ثانی از جمله این شهیدان می توان از معلم شهید مرتضی مطهری نام برد که به حق شاسته عنوان معلم است و در عرصه علم و دانش گوی سبقت از همگان ربود و در این خلاصه نگاهی کوتاه به حیات طیبه این متفکر شهید و معلم الهی خواهیم داشت. شرح مختصر زندگانی مؤلّف شهید استاد شهید آیة اللّه مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی مطابق با 12 جمادی الاولای 1338 هجری قمری در قریه فریمان [1] واقع در 75 کیلومتری شهر مقدّس مشهد [2] در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طیّ دوران طفولیّت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیّه مشهدعزیمت نموده و به تحصیل مقدّمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیّت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیّه قم می شود در حالی که به تازگی مؤسس گرانقدر آن آیة اللّه العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی دیده از جهان فرو بسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرّسان بزرگ آن، آیات عظام سید محمّد حجّت ، سید صدر الدین صدر [3] و سید محمّد تقی خوانساری به عهده گرفتهاند. اقامت در قم در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیة اللّه العظمی بروجردی (در فقه و اصول فقه ) و حضرت امام خمینی (به مدت دوازده سال در فلسفه ملّا صدرا و عرفان و اخلاق و اصول ) و مرحوم علّامه سیّد محمد حسین طباطبائی (در فلسفه: الهیّات (شفای بوعلی) [4] و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیة الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مؤلّف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیة اللّه حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیة اللّه سیّد محمّد حجّت (در اصول) و مرحوم آیة اللّه سید محمّد محقّق داماد (در فقه) و آیت الله سید محمد رضا بهاالدینی ( ره ) ؛ آیت الله شهید صدوقی یزدی ( ره ) ؛ آیت الله مرتضی حائری ( ره ) ؛ آیت الله یثربی( ره ) ؛ آیت الله میرزا مهدی آشتیانی ( ره ) ؛ حاج آقا رحیم ارباب ( ره ) ؛ سید هاشم حداد ( ره ) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. هجرت به تهران در سال 1331 در حالی که از مدرّسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود، به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی [5] و تألیف و سخنرانی های تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال، تدریس خود در دانشکده الهیّات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سال های 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سال های 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحث های مهمّی از ایشان به یادگار مانده است. حضور فعال در نهضت امام خمینی از سال 1341 که نهضت امام خمینی آغاز می شود استاد مطهّری به طور فعّال در کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاش های او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود. پس از تشکیل هیئت های مؤتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیت های روحانی عهده دار رهبری این هیئت ها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی [6] کادر رهبری هیئت های مؤتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را بجا آوردیم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. استاد مطهری پس از تبعید امام پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور مسؤولیت استاد مطهری و یارانش سنگین تر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاه ها، انجمن اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاش های ایدئولوژیک بسیاری نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن مؤسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرح های استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیّه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349علیرغم زحمات زیادی که برای آن مؤسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود، در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویّت هیئت مدیره آن مؤسسه استعفا داد و آن را ترک گفت. کمک به آورگان فلسطینی در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیّه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبائی و آیة اللّه حاج سید ابو الفضل مجتهد زنجانی [7] مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طیّ یک سخنرانی در حسینیّه ارشاد، دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندانی تک سلّولی به سر برد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجد الجواد را زیر نظر داشت و غالبا خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیّه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانی های خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیّت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. از مهم ترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پربرکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصا در سال های 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروه های چپ و پدید آمدن گروه های مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به «مجاهدین خلق ایران» پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آن ها را پیش بینی می نماید. در این سال ها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمیّه قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درس های مهمّی در آن حوزه القا می نماید، و همزمان در تهران نیز درس هایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرّر بازنشسته می شود. همچنین در این سال ها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیت های روحانی، «جامعه روحانیّت مبارز تهران» را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیّت شهرستان ها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند. گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیّه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیة اللّه سیّد مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت در خدمت نهضت قرارمی گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. شهادت در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیّت کمیته استقبال از امام را شخصا به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود، تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود با گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقانکه به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امّت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهّرش. پیام امام خمینی به مناسبت شهادت استاد مطهّری بسم اللّه الرّحمن الرّحیم انّا للّه و انّا الیه راجعون اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشّأن و به ملّت اسلام و خصوص ملّت مبارز ایران، ضایعه اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکّر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهّری قدّس سرّه را تسلیت و تبریک عرض می کنم؛ تسلیت در شهادت شخصیّتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدّس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیت های بود که حاصل عمرم محسوب می شد. در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک از داشتن این شخصیت هایی فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و می کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمت ها نور می افشانند، به اسلام بزرگ، مربّی انسان ها و به امّت اسلامی تبریک می گویم. من اگر چه فرزند عزیزی که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. «مطهّری» که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.ترورها نمی توانند شخصیّت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند.آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملّت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمّم تر می شوند. ملّت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشینند. اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است.(و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان).اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند، بدگمان کرده اند. از هر موی شهیدی از ما و از هر قطره خونی که به زمین می ریزد انسان های مصمّم و مبارزی به وجود می آید. شما مگر تمام افراد ملّت شجاع را ترور کنید، و الّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد برای اعاده چپاولگری سودی ندارد. ملّتی که با اعتقاد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاش های مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاضر و برای شهادت در راه خدا مهیّا هستیم. اینجانب روز پنجشنبه 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیّتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملّت عزای عمومی اعلام می کنم و خودم در مدرسه فیضیّه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز، عظمت و عزّت مسئلت می نمایم. سلام بر شهدای راه حقّ و آزادی. روح اللّه الموسویّ الخمینی 58/2/12
نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |